.:. شانزدهمین .:.{سوگند به عشقمون}

TinyPic image

به این لحظه های عشقم قسم ،

به این کلام مقدس عشق قسم خیلی دوستت دارم.

سوگند میخورم که با تو تا آخرین لحظه زندگی ام خواهم ماند

 عزیزم و سوگند میخورم

که به پای عشقت خواهم سوخت

به این ثانیه های پر ارزش زندگی قسم ،

 به این کعبه مقدس عشق قسم که تنها

عاشق قلب مهربان تو هستم عزیزم

سوگند میخورم که عشقت هر آنچه که سوزنده باشد

من در آتش آن بسوزم چونکه

میدانم آتش عشق تو برایم هیچگاه درد آور و سوزناک نیست…

سوگند یاد میکنم که در سیلاب عشقت فرو روم چونکه میدانم

هیچ گونه سختی و عذابی را نخواهم کشید…

در لحظه اول دیدارمان و لحظه ای که عاشق تو شدم

مست شراب عشقت شدم

پس سوگند میخورم به این جام شراب که تنها

 از جام قلب تو مست عشق شوم و

سوگند میخورم به این لحظه زیبا و پر از عشق

که تمام فکر و زندگی ام تو باشی و نام

تو باشد و عشق تو باشد عزیزم

آمدی در قلبم چه زیبا هم آمدی ،

 آمدی و مرا دیوانه و عاشق خودت کردی پس

سوگند میخورم که با تو بمانم ، بمانم و عاشق هم بمانم ،

 نه مجنون باشم و نه فرهاد

تنها خود خودم باشم و سوگند میخورم که اینک که عاشق شدم

 با آرامش با تو باشم

بدون هیچ دغدغه و یا دلهره و یا ترسی از عشق!

سوگند میخورم که تنها نام مقدس تو را بر زبان بیاورم!

به این نام زیبایت قسم که در این سفر دشوار دستانت را

 رها نکنم و تو را هر چه

زودتر به سرزمین عشاق برسانم

به آن قبله گاهی که روبروی آن نشسته ام  و از خدای خویش

 آرزوی تورا دارم قسم

که به خاطر تو تمام سختی ها و مشکلات را تحمل کنم

و به خاطر تو سالها انتظار

بکشم تا روزی به تو برسم و تو را در آغوش بگیرم.

به آن اشکهای مقدست قسم ،

 به آن اشکهایی که روی گونه های نازنینت سرازیر

شده است قسم که هیچگاه حرفی نزنم که قلبت شکسته شود

 و کاری نکنم که دلت به درد بیاید و چشمانت خیس شود!

عزیزم اینک دستانت را به من بده و بگذار دستانت را محکم

 و با تمام وجودم بفشارم و



سوگند خویش را برایت یاد کنم