چهارمین !!!
نظر یادتون نره !!!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نشکن بالم را،
آسمان پر زدنت را دیده است
وقت پرواز تو و رقص تو با کفترکان، چقدر خندیده است ...
و نچین میوه نو سرزده کالم را
آفتاب، دیده آن لحظه که فریاد رسیدن کردی
و به آن سرخی و آبی که درونت جوشید، هوس دست مسافر، هوس ساعت چیدن کردی
...
اگر آن ثانیه ها نیست دگر
که بگیرم به سخنهام گواه،
به پر و بال من و میوه من سنگ نزن،
آفتاب هست هنوز!
آسمان هست هنوز ...