تا حالا شده یه دنیا اشک بریزی ؟
تا حالا شده کسی نباشه اشکاتو پاک کنه ؟
تا حالا شده دلت زانوهای مامانتو بخواد ؟
تا حالا شده دلت دست نوازش باباتو بخواد ؟
تا حالا شده دلت واسه بی کسی و تنهایی ات بسوزه ؟
تا حالا شده بری جلوی آینه خودتو ناز کنی و گریه کنی ؟
تا حالا شده تو آینه دست ببری و بخوای اشکاتو پاک کنی ؟
تا حالا شده با دو تا دستات خودتو بغل کنی و بگی گریه نکن عزیزم ؟
تا حالا شده لبهات از گریه بلرزه ؟
تا حالا شده زار بزنی و نتونی سر پا بایستی و زانوهات از غم خم بشه و بشینی زمین ؟
تا حالا شده دستاتو بگیری جلوی صورتت و از ته دل گریه کنی ؟
تا حالا شده ؟؟؟
خدایا این رسمش نیست ...