بهت میگم مشکلمو ...

گریه اگه امون بده                          بهت میگم مشکلمو

برات میارم به زبون                         ناگفته های دلمو

بهت میگم که چی شده                 دلم سراغت اومده

چی شده یه عشق باشکوه           توی دلم خیمه زده

دور از تو ای عشق آفرین               طاقت ندارم بیش از این

رسیده عشق پاک تو                       از آسمون به زمین

تو جلوه مشکلمی                           عزیز جون و دلمی

من غرق دریاچه غم                     تو مژده ساحلمی.............

بمون با من ...

 ...  بــــــــــــــــــــمـــــــــــون  ...

 .... تو بگو سرد هوا منم می شم خورشید تو ....

.... تو بگو که نا امیدی منم می شم امید تو ....

.... تو بگو دلم گرفته از همه دو رنگیا ....

 .... مشکی می شم مظهر یه رنگی،واسه تو ....

 .... تو بگو خدا کنه بارون بیاد از آسمون ....

 .... به خدا التماس میکنم گریه کنه برای تو ....

....................نــــــــــــــــــرو...................

تا حالا شده ؟!

تا حالا شده یه دنیا اشک بریزی ؟

تا حالا شده کسی نباشه اشکاتو پاک کنه ؟

تا حالا شده دلت زانوهای مامانتو بخواد ؟

تا حالا شده دلت دست نوازش باباتو بخواد ؟

تا حالا شده دلت واسه بی کسی و تنهایی ات بسوزه ؟

تا حالا شده بری جلوی آینه خودتو ناز کنی و گریه کنی ؟

تا حالا شده تو آینه دست ببری و بخوای اشکاتو پاک کنی ؟

تا حالا شده با دو تا دستات خودتو بغل کنی و بگی گریه نکن عزیزم ؟

تا حالا شده لبهات از گریه بلرزه ؟

تا حالا شده زار بزنی و نتونی سر پا بایستی و زانوهات از غم خم بشه و بشینی زمین ؟

تا حالا شده دستاتو بگیری جلوی صورتت و از ته دل گریه کنی ؟

تا حالا شده ؟؟؟

خدایا این رسمش نیست ...

غرور ...

خیلی سخته که غرورت به خاطریه نفر بشکنه
خیلی سخته که همه چیزت روبه خاطر یه نفرازدست بدی اما

اون بگه : دیگه فراموش کن...

خیلی سخته که دوسش داشته باشی اما نتونی باهاش بمونی...
خیلی سخته که یه عمر با خیال یه نفرزندگی کنی
اما وقتی فهمیدعاشقشی بره و پشت سرشم نگاه نکنه...

چند روز پیش داشتم فکر میکردم عجب دنیای شیر تو شیریه...یه روز دلت واسه یکی پرپر میزنه از فکرش شب و روزتو نمی فهمی...از حس عشقی که بهش پیدا کردی خفه میشی به خاطرش به هزار بدبختی تن میدی...زندگیتو فقط در اون خلاصه می کنی
یه روز که از دستش میدی اول بهت زده میشی...بعد زار میزنی..گریه می کنی
عین خلها به در و دیوار میزنی..بعد عصبانی میشی..واسش خط و نشون میکشی
هر کاری می کنی که این رابطه خراب نشه...اما نمیشه
و تو می مونی و خودت و تنهاییت
و یه دل زخم خورده و یه روح آسیب دیده...با کلی خاطره و درد. 
اما وقتی یاد گذشته ها می افتی فقط یه آه میکشی و ممکنه چند تا قطره اشکم بریزی
اما به مرور زمان دیگه دفتر قدیمیه رو میبندی...و میذاریش تو صندوقچه خاطراتت
حتی اگه بر حسب تصادفم ببینیش یا باهاش برخورد کنی...دیگه هیچی آزارت نمیده دیگه ضربان قلبت تند نمیشه...دیگه دستات نمیلزره
الان فقط یه حس داری...به خودت می خندی که عجب احمقی بودم که وقتی رفت اونطوری دیوونه شدم
امامیدونی رفیق؟؟...این رسم زندگیه....یه رسم زشت و سنگدل...

عشق من ...

یه عمــره که تو راهـــم تو جــــاده خیالت

تو چشم به راه من باش دارم می آم کنارت

تو ابرای آسمـــون چشمای نازت پیداسـت

من عاشق چشاتم تـوی دلم چه حرفاست

من دربدر تو راهــــم تو تـــوی آسمـــونی

خسته نمی شم هرگـز آخه! تو مهربونی

من تـوی کولـــه بارم پر از گلهـای یاسه

یک آینــــه صــداقـــت لبریز التمــــاسه

تو تـوی قلب پاکــت بـــوی خدا رو داری

از بس که مهربـونی عشقو واسم میاری

صفای عشق ...

تنهاترین بهانه زندگیم را به تو که عهدت وفاست

مهرت صفاست،

در روزی که محبت کیمیاست،

تقدیم تو می کنم....

راز صبوری را از نگاه پر عطشت فهمیدم...

و صفای عشق را ...

در دل بی کینه ات جست وجو کردم

و معنای تمام خوبیها را در چهره ات دیدم

تو می ستایم...

اگر یک لحظه نباشی...

وسعت قلبم پذیرای تمام غمهای عالم می شود.

بی تو آنلاین شبی ...

بی تو آنلاین شبی باز از آن Room گذشتم. همه تن چشم شدم. دنبال ID تو گشتم. شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم. شدم آن User دیوانه که بودم. یادم آمد که شبی با هم از آن Room گذشتیم. پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم. تو همه راز های Hack ریخته در آن Booter های سیاهت. من همه محو تماشای PM هایت. Talk صاف و Room آرام. بخت خندان و زمان رام. منو تو (و بقیه) همه دلداده به آواز روی Voice. یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن. لحظه ای چند بر این Room نظر کن.Chat آیینه عشق گذران است. تو که امروز نگاهت به ای میلی نگران است. باش فردا که دلت با ID دگران است. تا فراموش کنی چندی از این Room سفر کن. با تو گفتم حذر از Room ندانم...

گفت ...

وقتی من آمدم و دستم را به سویت دراز کردم ، گفتی 

ــ از قفس چه می دانی ؟ گفتم : آزادی

 ــ از تنهایی ؟ گفتم : همزبانی

 ــ از محبت ؟ : عشق

ــ از دوستی ؟ : صداقت

ــ از بهار ؟ : طراوت

ــ از سفر ؟ : انتظار

ــ از جدایی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ : ........

باز هم گفتی جدایی ؟ سکوت من ترا شکست و به گریه انداخت .

به چشمانم نگاه کردی و گفتی بگو ...

من آغوش به رویت گشودم و گفتم :

جدایی ، هرگز ... بی تو من می میرم 

چرا ؟؟؟ چرا نظر نمیدین ؟؟؟ آخه چرا ؟؟؟

هیچ کمکی دریافت نکردم ....!!!!!

من دست کمک دراز کردم ولی ....

باشه خودم یه فکری می کنم ولی انتظار نداشتم که هیچ نظری داده نشه !

با تعداد بازدیدی که هست نباید اینجوری پیش بره ؟!!!

هر پست یک یا سه نظر بیشتر نداره !!!!

آخه چرا ؟؟؟؟؟

نظر بدین !!!!!

خیلی تنهام بی تو ...

سلام

چند روز که خیلی حالم بد

می خوام شما قضاوت کنید!!!!

 من که واسش می میرم منی که یک لحظه نمی تونم دوریشو تحمل کنم ...

چند روز پیش ازم خواست تا چند روزی با هم قهر کنیم ...من هم گوشیمو خاموش کردم...

من از بس که خیلی دوستش دارم تا حالا یک بار هم باهاش قهر نکرده بودم ولی از بس اصرار کرد من قبول کردم ... بعد از ۵ روز دیروز که روز والنتاین بود بهش اس ام اس زدم و تبریک گفتم بهش !!!

بعد اس ام اس زد که نمی خوام صد سال بهم تبریک بگی ....

من جا خوردم ناجورم جا خوردم ....

خیلی حالم بده .... دارم به زور تایپ می کنم آخه از اون روز تا حالا هیچی نخوردم فقط آب ...

هیچ اشکالی نداره من حاضرم به خاطرش هرچی سختیه بکشم ....

از دیشب تا صبح نخوابیدم .... صبح بهش اس ام اس زدم گفت باهات قهرم تا همیشه ...

دیگه هیچ توانی تو جسمم نموند....شل شدم ....

هرچی از خواهش و تمنا کردم بازم حرف خودشو می زد .... گفتم من اشتباه کردم که باهات قهر کردم .....

الانم دیگه جوابمو هم نمی ده .... دارم می میرم .....

ای کاش اون روز قبول نمی کردمو قهر نمی کردم ..... ای کاش ....

ای خدا چرا باید اینجوری بشه ؟؟؟؟؟

اگه امروز جوابمو نده یه بلایی سر خودم می یارم .....

چون دیگه نمی تونم دوریشو تحمل کنم ....

از شما می خوام کمک کنید ....

چون دیگه فکرم کار نمی کنه .....

میرم یکم دراز بکشم شاید بهتر بشم .....

فعلا ...

.:. برای عشق .:.

برای عشق تمنا کن ولی خار نشو.

 

 

 برای عشق قبول کن ولی غرورت را از دست نده .

 

 

 برای عشق گریه کن ‏ولی به کسی نگو.

 

 

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه.

 

 

 برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . ‏

 

 

برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر .

 

 

برای عشق وصال کن ولی فرار نکن .

 

 

برای عشق ‏زندگی کن ولی عاشقونه

.:. تنها .:.

در تمام شب چراغی نیست

در تمام روز

نیست یک فریاد

چون شبان بی ستاره قلب من تنهاست

تا ندانند از چه می سوزم من ، از نخوت زبانم در دهان بسته است

راه من پیداست

پای من خسته است

پهلوانی خسته را مانم که می گوید سرود کهنه فتحی قدیمی را

با تن بشکسته اش

تنها

زخم پر دردی به جا مانده است از شمشیر و ، دردی جان گذای از خشم

اشک ، می جوشاندش در چشم خونین داستان درد

خشم خونین ، اشک می خشکاندش در چشم

در شب بی صبح خود تنهاست.